برو

Forscha برو nima?, Forscha - Forscha lug'at برو bu nima degani?

[ بَ ] (اِخ) شهرکی بود خرم و بسیار
کشت و برز [ از جبال ] و اکنون ویران است.
(حدود العالم). ابن خلکان (ج ۲ ص ۴۰) گوید
گمان دارم از نواحی طوس باشد.

[ بُ ] (اِ) مخفف بروت، که به عربی
شارب گویند. (برهان). صاحب آنندراج گوید
این لغت بدین معنی صحیح نیست و برو
مخفف ابرو است نه مخفف بروت. رجوع به
بروت شود.

[ بَ رْوْ ] (اِخ) نام ماه. || ستارهٔ مشتری.
(برهان). صاحب آنندراج گوید بدین معنی
«پرو» است مخفف پروین، و نه ستارهٔ
مشتری. رجوع به پرو شود.

[ بَ ] (حرف اضافه +ضمیر) (از: بر +
-و، مخفف او) مخفف بر او. (ناظم الاطباء):
همی تاخت تا پیش قیصر چو باد
سخنهای خسرو برو کرد یاد.فردوسی.
و رجوع به بر و او شود. ||

[ بَ / بُ ] (اِ) ابرو، که به عربی حاجب
است. (از برهان). ابرو. (اوبهی) (صحاح
الفرس). مخفف ابرو:
بر من ای سنگدل دروت مکن
ناز بر من تو با بروت مکن.بارانی.
ببینی بروهای پیچان من
فدای تو بادا ...

[ بَ رْوْ ] (ع مص) «برة» و حلقه کردن در
بینی شتر. (از منتهی الارب) (از ذیل اقرب
الموارد). و رجوع به برة شود. || آفریدن.
(از منتهی الارب) (المصادر زوزنی) (تاج
المصادر بیهقی). برء. و ...

(بُ) ( اِ.) ابرو.


Forscha - Forscha lug'atida Forscha برو so'zining Forscha ma'nosi nima? Forscha tili bo'limidagi برو so'zi Forscha tilidagi ma'noni yuqoridan o'qingiz mumkin. برو boshqa tillarda ma'noni quyidagidan topishingiz mumkin.

Forscha - Forscha луғатида Forscha برو сўзининг Forscha маъноси нима? Forscha тили бўлимидаги برو сўзи Forscha тилидаги маънони юқоридан ўқингиз мумкин. برو бошқа тилларда маънони қуйидагидан топишингиз мумкин.

Was this article helpful?

93 out of 132 found this helpful