برنگ

[ بِ رَ ] (اِخ) (باب...، تنگهٔ...)
تنگه ایست به عرض تقریباً ۹۰ کیلومتر که
آسیا را از امریکا جدا میسازد (منتهی الیه
شمال شرقی آسیا و منتهی الیه شمال غربی
امریکا) بین اقیانوس کبیر و اقیانوس منجمد
شمالی واقع است. ...

[ بِ رَ ] (اِخ) (دریای...) دریایی است
منشعب از اقیانوس کبیر که بوسیلهٔ تنگه ای
بهمین نام آسیا را از آمریکا جدا میسازد. این
دریا امتداد شمالی اقیانوس کبیر است و بین
سیبریه و آلاسکا قرار دارد و ...

[ بِ رَ ] (اِخ) ویتوس. (۱۶۸۰ -
۱۷۴۱ م.). دریانورد دانمارکی. وی بسال
۱۷۲۸ م. تنگه و دریای برنگ را کشف کرد و
آنها به اسم او نامیده شدند. (از فرهنگ فارسی
معین). برینگ.

[ بِ رَ ] (اِخ) دهی است از بخش
پشت آب شهرستان زابل. سکنهٔ آن ۱۰۷ تن
است. آب آن از رودخانهٔ هیرمند و محصول
آن غلات و لبنیات است. (از
فرهنگ جغرافیایی ایران ج ۸).

[ بُ رُ ] (اِ) اندوخته و ذخیره و
پس انداز. (برهان). نفع و سود و حاصل و
ذخیره و اندوخته. (ناظم الاطباء). || (اِخ)
نام ولایتی است که قطب جنوبی آنجا دیده
میشود. (برهان). نام آن قسمت ...

[ بِ رِ ] (اِ) برنج، که آلیاژی است. (از
فرهنگ فارسی معین). از آن در ساختن اشیاء
فلزی استفاده کنند. رجوع به برنج شود.

[ بِ رِ ] (اِ) برنج کابلی و آن تخمی
است دوایی که بیشتر از کابل آوردند.
(برهان). قسمی از هلیله. (ناظم الاطباء). برنج
کابلی. (الفاظالادویة). رجوع به برنج و برنج
کابلی شود.

[ بَ رَ ] (ص) دارای رنگ و لون.
(ناظم الاطباء). این کلمه در ناظم الاطباء به
فتح اول است اما ظاهراً باید مرکب از بِ +
رنگ باشد، به معنی بارنگ و دارای رنگ:
تلوّن؛ برنگ شدن. (تاج المصادر بیهقی).

[ بَ رَ ] (اِ) جرس و درای. (برهان)
(آنندراج):
چو ماسورهٔ هند باری برنگ
میان آکنیده به تیر خدنگ.نظامی.

|| غلق در خانه. || کلید، که عربان مفتاح
خوانند. (برهان) (آنندراج). کلید و ...

Forscha - Forscha lug'atida Forscha برنگ so'zining Forscha ma'nosi nima? Forscha tili bo'limidagi برنگ so'zi Forscha tilidagi ma'noni yuqoridan o'qingiz mumkin. برنگ boshqa tillarda ma'noni quyidagidan topishingiz mumkin.

Forscha - Forscha луғатида Forscha برنگ сўзининг Forscha маъноси нима? Forscha тили бўлимидаги برنگ сўзи Forscha тилидаги маънони юқоридан ўқингиз мумкин. برنگ бошқа тилларда маънони қуйидагидан топишингиз мумкин.