برش

Forscha برش nima?, Forscha - Forscha lug'at برش bu nima degani?

[ بُ رِ ] (اِمص) اسم مصدر است از
بریدن. بریدن. (آنندراج). || برندگی. تندی.
تیزی. حدت. قاطعیت چنانکه گویند برش این
کارد، این چاقو، این قلمتراش، این شمشیر،
این خنجر و امثال آنها چگونه است؟ یا کارد
خوش برش ...

[ بُ ] (روسی، اِ) قسمی آبگوشت که از
کلم برگ و گوشت گاو و ترب و گوجه فرنگی
کنند. (یادداشت مؤلف). || نوعی سوپ.
سوپ روسان. سوپ روسی.

[ بُ ] (ع ص، اِ) جِ ابرش. (از اقرب
الموارد) (منتهی الارب). رجوع به ابرش شود.

[ بَ رَ ] (اِ) بش. (حاشیهٔ فرهنگ
اسدی). موی قفای اسب. فش. کاکل اسب. (از
برهان). مؤلف نویسد: در جای دیگر این کلمه
را ندیده ام و ممکن است سهو کاتب لغت نامهٔ
اسدی باشد.

[ بَ ] (اِ) گل. گل اخری. (یادداشت
مؤلف).

[ بَ رَ ] (ع اِ) خجکهای سیاه و سپید بر
اسب بخلاف رنگ آن. (منتهی الارب) (از
آنندراج). نقطه های سپید و سیاه که بر اندام
اسب باشد یا نقطه هایی که برنگ مخالف رنگ
سایر اعضا باشد: مدنر؛ ...

[ بَ ] (اِخ) دهی است از دهستان حومهٔ
بخش مرکزی شهرستان اهر. سکنهٔ آن ۳۴۶
تن است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج ۴).

[ بَ ] (اِ) معجونی مکیف و مقوی که از
افیون و اجزاء چند دیگر کنند بقوام عسل و
سطبرتر. معجونی مرکب از بعض مخدرات و
ادویهٔ دیگر که به پیران تجویز می کردند.
(یادداشت مؤلف).
- نسخهٔ برش، یا ...

(بُ رِ) 1 - (اِمص .) بریدن ، بریدگی . 2 - کنایه از: زرنگی ، کاردانی و توانایی
زیاد در انجام کاری . 3 - ( اِ.) روش بریدن پارچه متناسب با لباس مورد نیاز.

(بُ) [ روس . ] ( اِ.) خوراک آبداری از گوشت ، کلم ، چغندر و احیاناً هویج . نوعی
سوپ روسی .


Forscha - Forscha lug'atida Forscha برش so'zining Forscha ma'nosi nima? Forscha tili bo'limidagi برش so'zi Forscha tilidagi ma'noni yuqoridan o'qingiz mumkin. برش boshqa tillarda ma'noni quyidagidan topishingiz mumkin.

Forscha - Forscha луғатида Forscha برش сўзининг Forscha маъноси нима? Forscha тили бўлимидаги برش сўзи Forscha тилидаги маънони юқоридан ўқингиз мумкин. برش бошқа тилларда маънони қуйидагидан топишингиз мумкин.

Was this article helpful?

93 out of 132 found this helpful