بالو

(اِخ) قلعه ایست مستحکم و شهری از
نواحی ارمنستان بین ارزنة الروم و خلاط که
معادن آهن دارد. (از معجم البلدان) (مراصد
الاطلاع).

(اِخ) دهی است از دهستان نازلو بخش
حومهٔ شهرستان ارومیّه که در ۹ هزار و
پانصدگزی شمال باختری ارومیّه و یک
هزارو پانصدگزی باختر شوسهٔ ارومیّه به
سلماس در جلگه واقع است. ناحیه ایست
دارای آب و هوای معتدل و ...

(اِخ) از ده های کوهپر کجور مازندران
است. (از ترجمهٔ مازندران و استرآباد رابینو
ص ۱۴۸). خواندمیر آرد: فوت ملک کیومرث
[ بن بیستون ] در سر راه بالو در ماه رجب سنهٔ
سبع و خمسین و ثمانمائه (۸۵۷ هـ . ...

[ لَ ] (اِ) اصطلاحی در باب روزهای ماه
نزد هندوان قدیم. رجوع به تحقیق ماللهند
ص ۲۹۵ و ص ۲۹۶ شود.

(اِخ) (شیخ بالوی آملی) از مشایخ
صوفیه و پیر شیخ خلیفهٔ سبزواری بوده است.
خواندمیر آرد: شیخ خلیفه (مقتول در ۷۲۶
هـ . ق.) در اوایل حال به مازندران دست ارادت
به شیخ بالوی آملی داده بود، و بعد از چندگاه ...

(اِ) دانهٔ سخت که بر اعضای آدمی برآید
و مسه نیز گویند. (فرهنگ رشیدی). آژخ.
زگیل. (یادداشت مؤلف). ثؤلول گویند به
تازی. (فرهنگ اسدی). اژخ و آن دانه های
سخت باشد که در اعضای آدمی بر می آید و
درد نمی کند. ...

( اِ.) زگیل ، آزخ .

Forscha - Forscha lug'atida Forscha بالو so'zining Forscha ma'nosi nima? Forscha tili bo'limidagi بالو so'zi Forscha tilidagi ma'noni yuqoridan o'qingiz mumkin. بالو boshqa tillarda ma'noni quyidagidan topishingiz mumkin.

Forscha - Forscha луғатида Forscha بالو сўзининг Forscha маъноси нима? Forscha тили бўлимидаги بالو сўзи Forscha тилидаги маънони юқоридан ўқингиз мумкин. بالو бошқа тилларда маънони қуйидагидан топишингиз мумкин.