باد

Forscha باد nima?, Forscha - Forscha lug'at باد bu nima degani?

[ دِنْ ] (ع ص) بیابان نشین. رجوع به
بادی شود.

(اِخ) (چشمهٔ...) صاحب مرآت البلدان
آرد: در جبالبارز کرمان چشمه ای است که از
او بخار متعفن خارج شود و آن چشمه را
چشمهٔ باد مینامند. حیوانات از قبیل طیور و
مار و هوام اگر از آنجا عبور کنند میمیرند.
(مرآت البلدان ج ...

(اِخ) قریه ای سر راه بلخ: ... و در اواخر
ماه مذکور بقریهٔ باد رسیدند در آن موضع
بآداب و سنن عید فطر پرداختند. (حبیب
السیر چ خیام ج ۴ ص ۳۹۷).

(اِخ) نام قصبه ای است مرکز دهستان
بادرود بخش نطنز شهرستان کاشان در
۲۷هزارگزی شمال خاوری نطنز و
۲۴هزارگزی خاور پل هنجن و راه شوسه
واقع است. در دشت قرار دارد. هوایش معتدل
است و دارای ۴۲۵۰ تن سکنه میباشد. آبش ...

(اِخ) دهکده ای است از اصفهان و بعضی
گویند از قرای گلپایگانست. (مرآت البلدان ج
۱ ص ۱۵۰). رجوع به باذ شود.

(پسوند) مزید مؤخر امکنه: زیرباد. برباد.
مجیرباد. دین باد. زیادباد. سایرباد. ابرقان باد.
|| مزید مؤخر اسماء و آن همان بد
(پهلوی پت) است: آذرباد [ نام موبد ] .
گل باد:
سپهبد گزین کرد گلباد را
چو گرسیوز و جهن و ...

[ بادد ] (ع اِ) اندرون ران. (مهذب
الاسماء). اصل الفخذ. بیخ ران. درون ران. و
منه حدیث ابن الزبیر: انه کان حسن الباد اذا
رکب، و هما بادان. (منتهی الارب). درون ران.
(ناظم الاطباء).

(فعل دعایی) مخفف بواد (فعل بودن با
الف دعا). کلمه ای است که در نفرین و آفرین
بکار برند، مؤلف آنندراج آرد: کلمه ای است
که در محل دعا استعمال کنند و بدین معنی
مخفف بواد است از عالم شواد و ...

(اِ) هوایی که بجهت معینی تغییر مکان
میدهد. هوایی که بسرعت بجهتی حرکت کند.
ریح. ج، ریاح. ریحه. (منتهی الارب)
(ترجمان القرآن). تُرهة. رکاب السحاب. اَوب.
سُمَهی. سمهاء. واد: مُشتَکِره؛ باد سخت.
(منتهی الارب) (اقرب الموارد). سَیهَک،
سَهوک، سَکینَه؛ باد تیزرو. هَراءَة؛ سخت سرد
گردیدن ...

[ په . ] ( اِ.) 1 - وزشی که در اثر جابجا شدن هوای گرم و سرد بوجود می آید. 2 -
یکی از چهار عنصر (آب ، باد، خاک و آتش ) نزد قدما. 3 - غرور، خودبینی . 4 - هدر،
بیهوده . 5 - ورم ، پف کردگی . 6 - هیچ ، پوچ . 7 - آه و ناله . ؛ ~به آستین کسی
کردن کنایه از: کسی را تحریک کردن ، کسی را تشجیع کردن . ؛~به پیمانه پیمودن کنایه
از: کار بیهوده انجام دادن . ؛ ~خوردن و کف ریدن کنایه از: گرسنگی کشیدن ، هیچ
نخوردن .

[ په . ] (پس .)در ترکیب با کلمة دیگر معنای دارندگی می دهد، آذرباد، گلباد.


Forscha - Forscha lug'atida Forscha باد so'zining Forscha ma'nosi nima? Forscha tili bo'limidagi باد so'zi Forscha tilidagi ma'noni yuqoridan o'qingiz mumkin. باد boshqa tillarda ma'noni quyidagidan topishingiz mumkin.

Forscha - Forscha луғатида Forscha باد сўзининг Forscha маъноси нима? Forscha тили бўлимидаги باد сўзи Forscha тилидаги маънони юқоридан ўқингиз мумкин. باد бошқа тилларда маънони қуйидагидан топишингиз мумкин.

Was this article helpful?

93 out of 132 found this helpful