با

Forscha با nima?, Forscha - Forscha lug'at با bu nima degani?

(اِ) ابا. باج (در تعریب) بمعنی آش. این کلمه
مضاف باسامی آشها آید مانند: ماست با و
زیره با و کدوبا و امثال آن. (برهان) (هفت
قلزم). بمعنی آش است بمعنی سکبا و زیربا و
شوربا. حکیم سنائی گفته :
کی ...

(اِ) مخفف بابا آید: با خواجه؛ یعنی بابا
خواجه.

(اِ) در فارسی مخفف باز است که طایر
شکاری باشد. (غیاث) (آنندراج).

(حرف اضافه) ابا. پهلوی، اپاک. (حاشیهٔ
برهان چ معین). بمعنی مع، است که بجهت
مصاحبت باشد. (برهان). مع. (منتهی الارب).
بمعنی مع چنانکه گوئی اسپی با زین مکلل
خریدم. (غیاث) (آنندراج) (انجمن آرا). بفتح
اول با الف کشیده بمعنی مع است که ...

(فعل دعایی) مخفف باد باشد. (برهان)
(هفت قلزم). در فعل دعائی «بواد»
بتخفیف «باد» و مخفف آن «با»
آید:
مهمان شاهم هرشبی بر خوان اخوان الصفا
مهمان صاحبدولتی کش دولتی پاینده با.
مولوی. (آنندراج) (شعوری) (انجمن
آرا).

جاخالی با (در تداول)؛ جاخالی باد.

(حرف) باء. بی. (فا. وا. ابا). حرف دوم از
حروف تهجی است و در حساب جمل و نیز
حساب ترتیبی نمایندهٔ دو (۲) باشد. رجوع به
«ب» شود.

(از ع، اِ) ابا. یکی از اسماء سته است در
حالت نصبی برای «ابو». و در متون قدیم
فارسی غالباً در اول کنیه ها بجای «ابا...»
بتخفیف «با» آورده اند: باحفص، باجعفر،
بایعقوب، باکالیجار، باسعید:
چون امیر باحفص بیامد عملها برو عرضه
کرد. ...

( اِ.) آش : شوربا.

[ په . ] (پیش .) 1 - در اول اسم می آید و صفت می سازد: باهنر، باصفا. 2 - در اول
مصدرهای عربی می آید و صفت می سازد: بااطلاع ، بامعرفت .

[ په . ] (حراض .) 1 - همراه . 2 - در مقابل ، در ازا. 3 - بعلاوه . 4 - برای عطف
می آید و به جای «و» می نشیند. 5 - دربارة ، نسبت به .


Forscha - Forscha lug'atida Forscha با so'zining Forscha ma'nosi nima? Forscha tili bo'limidagi با so'zi Forscha tilidagi ma'noni yuqoridan o'qingiz mumkin. با boshqa tillarda ma'noni quyidagidan topishingiz mumkin.

Forscha - Forscha луғатида Forscha با сўзининг Forscha маъноси нима? Forscha тили бўлимидаги با сўзи Forscha тилидаги маънони юқоридан ўқингиз мумкин. با бошқа тилларда маънони қуйидагидан топишингиз мумкин.

Was this article helpful?

93 out of 132 found this helpful