ابوشجاع

Forscha ابوشجاع nima?, Forscha - Forscha lug'at ابوشجاع bu nima degani?

[ اَ شُ ] (اِخ) محمدبن ملکشاه.
ملقب به غیاث الدین. رجوع به محمد... شود.

[ اَ شُ ] (اِخ) محمدبن علی بن
دهّان بغدادی. رجوع به ابن دهان فخرالدین
ابوشجاع محمد... و رجوع به محمد شود.

[ اَ شُ ] (اِخ) محمدبن علی بن
شعیب بغدادی. رجوع به محمد و رجوع به
ابن دهان فخرالدین ابوشجاع محمد... شود.

[ اَ شُ ] (اِخ) کمال الدین زنجانی.
او پس از عزل قوام الدین وزارت رکن الدین بن
ارسلان بن طغرل بن ملکشاه داشت و وزیری
نیکوخصال و عادل بود و پس از دو سال
وزارت راندن درگذشت. ...

[ اَ شُ ] (اِخ) محمدبن حسین
همدانی. ظهیرالدین وزیر المقتدی باللََّه. رجوع
به ابوشجاع روذراوری محمد... شود.

[ اَ شُ ] (اِخ) فناخسرو
عضدالدولةبن رکن الدوله ابی علی الحسن بن
بویه الدیلمی. رجوع به فناخسرو.... شود.

[ اَ شُ ] (اِخ) فاتک کبیر مجنون.
رجوع به فاتک ... شود.

[ اَ شُ ] (اِخ) فرخزادبن مسعود
غزنوی. رجوع به فرخ زاد... شود.

[ اَ شُ ] (اِخ) غیاث الدین
محمدبن ملکشاه. رجوع به محمدبن ملکشاه
شود.

[ اَ شُ ] (اِخ) عضدالدین
الب ارسلان دومین از سلاجقهٔ بزرگ. رجوع
به الب ارسلان شود.

[ اَ شُ ] (اِخ) عضدالدوله
فناخسروبن رکن الدوله. رجوع به فناخسرو
شود.

[ اَ شُ ] (اِخ) (حافظ...)
شیرویه بن شهرداربن بشرویةبن فناخسرو
دیلمی. او راست: کتاب تاریخ همدان و
کتاب فردوس الاخبار بمأثور الخطاب
المخرج علی کتاب الشهاب در حدیث و آن
شامل ده هزار حدیث است و در آنجا ...

[ اَ شُ ] (اِخ) شرف الدوله
ارسلان خان ثانی از سلاطین ایلک خانیهٔ
ترکستان. رجوع به ارسلان خان ثانی... شود.

[ اَ شُ ] (اِخ) شاوربن مجیربن
نزار. وزیر مصر. مقتول به سال ۵۶۴ هـ .ق.
رجوع به شاور... شود.

[ اَ شُ ] (اِخ) سعیدبن زیده.
محدّث است. و لیث بن سعد از او روایت کند.

[ اَ شُ ] (اِخ) سلطان الدولةبن
بهاءالدوله بویهی. رجوع به سلطان الدوله...
شود.

[ اَ شُ ] (اِخ) زاهربن رستم
اصفهانی. رجوع به زاهر... شود.

[ اَ شُ ] (اِخ) رستم بن مرزبان.
رجوع به رستم... شود.

[ اَ شُ ] (اِخ) روذراوری.
محمّدبن الحسین بن محمّدبن عبداللََّه بن
ابراهیم همدانی ملقب به ظهیرالدین
مؤیدالدوله صفی امیرالمؤمنین. او یکی از
وزرای بنی عباس و از صلحاء و علماء
روزگار خویش بود. و در فقه و حدیث و ...

[ اَ شُ ] (اِخ) بویه جد سلاطین
آل بویه. صاحب حبیب السّیر گوید که نسب
بویه به بهرام گور اتّصال می یابد و حمداللََّه
مستوفی آبا و اجداد او را تا بهرام در قلم
آورده و ...

[ اَ شُ ] (اِخ) بکیرس ترکی
ملقب به نجم الدین. او راست: مختصر فی
فروع الحنفیة. وفات وی به سال ۶۵۲ بوده
است.

[ اَ شُ ] (اِخ) بسطامی. صاحب
کشف الظنون کتاب ادب المریض و العائد را
بدو نسبت میدهد. او ظاهراً طبیب بوده و تا
سال ۵۳۵ هـ . ق. حیات داشته است.

[ اَ شُ ] (اِخ) الب ارسلان
محمدبن چغربک داودبن میکال بن
سلجوق بن دقاق ملقب به عضدالدوله
برادرزادهٔ سلطان طغرل بک. رجوع به
الب ارسلان محمد... شود.

[ اَ شُ ] (اِخ) ارسلان خان ثانی
ملقب به شرف الدوله. رجوع به ارسلان...
شود.

[ اَ شُ ] (اِخ) ابن الدهان الفرضی،
محمدبن علی بن شعیب. رجوع به ابن دهان
فخرالدین ابوشجاع... شود.

[ اَ شُ ] (اِخ) ابن ترکی بن خلف
البصیر. صاحب کشف الظنون گوید او راست:
مفردات ابی عمرو به فارسی.

[ اَ شُ ] (اِخ) ابن اسلم. یکی از
علمای ریاضی است. صاحب کشف الظنون
گوید:او را کتابی است مبسوط بنام الکامل
فی الجبر و المقابلة.

[ اَ شُ ] (اِخ) در کشف الظنون
این کنیت آمده است و پاره ای از کتب در
مواضع مختلف به او منسوب شده است از آن
جمله: غایةالاختصار در فقه شافعی. مختصر
ابی شجاع در فروع. تصحیح الایمان. ...

[ اَ شُ ] (ع اِ مرکب) فرس.
(المزهر). اسپ.


Forscha - Forscha lug'atida Forscha ابوشجاع so'zining Forscha ma'nosi nima? Forscha tili bo'limidagi ابوشجاع so'zi Forscha tilidagi ma'noni yuqoridan o'qingiz mumkin. ابوشجاع boshqa tillarda ma'noni quyidagidan topishingiz mumkin.

Forscha - Forscha луғатида Forscha ابوشجاع сўзининг Forscha маъноси нима? Forscha тили бўлимидаги ابوشجاع сўзи Forscha тилидаги маънони юқоридан ўқингиз мумкин. ابوشجاع бошқа тилларда маънони қуйидагидан топишингиз мумкин.

Was this article helpful?

93 out of 132 found this helpful