مطبق

Forscha مطبق nima?, Forscha - Forscha lug'at مطبق bu nima degani?

[ مُ بِ ] (ع ص) پوشنده. (آنندراج).
|| جنون مطبق؛ ديوانگی پوشندهٔ عقل.
(منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء).
جنون مطبق؛ ديوانگی پيوسته و متصل. مقابل‌
جنون ادواری. (يادداشت به خط مرحوم‌
دهخدا). جنون مطبق آن است که بيمار را
فراگيرد و بی‌هوش سازد. ...

[ مُ بَ ] (ع ص) حروف مطبق (علی‌
بناء المفعول) صاد و ضاد و طاء و ظاء است.
(منتهی الارب) (آنندراج). حروف مطبق‌
حرفهايی هستند که در تلفظ آنها زبان به‌
قسمت زبرين دهان (سقف دهان) متصل و
منطبق شود. اين حروف عبارتند ...

[ مُ بَ ] (ع ص) پوشيده‌شده از
سرپوش. || بر هم نهاده. || برهم پيچيده‌
شده. || فراز آمده بر کاری. || شايسته و
لايق و سزاوار. (ناظم الاطباء).

[ مُ طَبْ بِ ] (ع ص) مرد رسا در
امور. (منتهی الارب) (آنندراج). مرد کارساز
و رسای در امور. (ناظم الاطباء) (از
محيطالمحيط) (از اقرب الموارد). || آن‌
شمشير که از هم بيفکند. (مهذب الاسماء).
شمشير که وقت زدن بر پيوندگاه رسد.

[ مُ طَبْ بَ ] (ع ص) توبرتو کرده‌
شده. (غياث) (آنندراج). تو بر تو و پيچيده و
درهم و مضاعف و دوتائی. (ناظم الاطباء).
طبقه‌طبقه بر هم نهاده شده‌:
و اين قبر المسيح در [ بيت‌المقدس ] يکی پاره‌
سنگ است منقور و ...

(مُ بَ) [ ع . ] (اِمف .) برهم نهاده ، در هم پیچیده .

(مُ طَ بَّ) [ ع . ] (اِمف .) 1 - تو در تو، طبقه طبقه . 2 - سرپوش دار شده . 3 -
(اِ.) نوعی پارچه .

(مَ طَ بِّ) [ ع . ] (اِفا.) 1 - کسی که امور را با رأی صایب خود حل و فصل کند. 2 -
شامل شونده . 3 - پوشندة فضا (ابر). 4 - فرو گیرندة زمین (آب ).


Forscha - Forscha lug'atida Forscha مطبق so'zining Forscha ma'nosi nima? Forscha tili bo'limidagi مطبق so'zi Forscha tilidagi ma'noni yuqoridan o'qingiz mumkin. مطبق boshqa tillarda ma'noni quyidagidan topishingiz mumkin.

Forscha - Forscha луғатида Forscha مطبق сўзининг Forscha маъноси нима? Forscha тили бўлимидаги مطبق сўзи Forscha тилидаги маънони юқоридан ўқингиз мумкин. مطبق бошқа тилларда маънони қуйидагидан топишингиз мумкин.

Was this article helpful?

93 out of 132 found this helpful