نامی

Forscha نامی nima?, Forscha - Forscha lug'at نامی bu nima degani?

(ع ص) اسم فاعل از نُمُوّ. (اقرب
الموارد). رجوع به نموشود. || بالنده.
نموکننده. (برهان قاطع) (آنندراج) (فرهنگ
نظام) (ناظم الاطباء) (غیاث اللغات). بالان.
روینده. رویا. || شجر و نبات و حیوان و
مقابل آن ...

(اِ) مکتوب. کتاب. (ناظم الاطباء).
نامه. فرمان. (برهان قاطع). رجوع به نامه
شود.

(ص نسبی) (از: نام +ی، نسبت)
پهلوی نامیک به معنی نامور. مشهور.
(حاشیهٔ برهان قاطع چ معین). صاحب نام
نیک. مشهور. معروف. (آنندراج) (انجمن
آرا). کسی که نام نیک او مشهور شده باشد.
(فرهنگ نظام). مشهور. معروف. نامدار.
(ناظم الاطباء). داستان. ...

(اِخ) (الشریف...) ابن عبدالمطلب بن
حسن بن ابی نمی الثانی. وی به انتقام خون
برادرش با شریف محمدبن عبداللََّه حکمران
مکه جنگید و او را بکشت و خود صد روز بر
مکه حکمرانی کرد و سپس متواری و کشته
شد ...

(اِخ) احمدبن محمد دارمی مصیصی،
مکنی به ابوالعباس و مشتهر به نامی. از
شاعران و ادبای عرب و مداح سیف الدوله
است. او را با متنبی معارضاتی بوده. او
راست: دیوان شعر، الامالی، القوافی. وی
بسال ۳۷۰ یا ۳۷۱ یا ۳۹۹ هـ ...

(اِخ) (ملا...) شمسی. از پارسی گویان
هند است و این رباعی را مؤلف تذکرهٔ صبح
گلشن به نام او ثبت کرده است:
ای دل پی یار ناتوانی بس نیست
ای دیدهٔ زار خونفشانی بس نیست
عمری است که یار ...

(اِخ) (منشی...) محمدحسن بن
محمدبخش. از پارسی گویان هند است. وی
در قرن سیزدهم در باندهٔ هندوستان میزیسته
و با مؤلف تذکرهٔ شمع انجمن معاصر بوده
است. او راست:
دلم محراب کعبه ابروی جانانه میداند
عجب تر اینکه چشم مست را ...

[ ع . ] (اِفا.) رشد کننده ، نمو کننده .

[ په . ] (ص نسب .) معروف ، نامدار.


Forscha - Forscha lug'atida Forscha نامی so'zining Forscha ma'nosi nima? Forscha tili bo'limidagi نامی so'zi Forscha tilidagi ma'noni yuqoridan o'qingiz mumkin. نامی boshqa tillarda ma'noni quyidagidan topishingiz mumkin.

Forscha - Forscha луғатида Forscha نامی сўзининг Forscha маъноси нима? Forscha тили бўлимидаги نامی сўзи Forscha тилидаги маънони юқоридан ўқингиз мумкин. نامی бошқа тилларда маънони қуйидагидан топишингиз мумкин.

Was this article helpful?

93 out of 132 found this helpful