مرو

[ مَ رْوْ ] (اِ) نوعی از ریاحین و آن را
اقسام می باشد. (منتهی الارب). اسم جنس
است انواع ریاحین را و بطور مطلق
«مرماحوز» (مرماخوز) است، یک دانهٔ آن
مروة باشد. نوعی از ریاحین. (دهار) (از اقرب
الموارد). ...

[ مَ رْوْ ] (ع اِ) سنگی است سفید و رقیق و
شکننده و درخشان که از آن آتشزنه گیرند، و
یا سنگی است سخت مشهور به صوان، که از
آن «ظر» می سازند و ظر آلتی است سنگی و
برنده و ...

[ مَ رْوْ ] (اِخ) صاحب حدود العالم
می نویسد (ص ۹۴): شهری بزرگ است [ به
خراسان ] و اندر قدیم نشست میر خراسان
آنجا بودی و اکنون [ به ] بخارا نشیند، جائی
بانعمت است و خرم ...

[ مَ ] (اِ) امرود، در تداول مردم لرستان.
(گااوبا) (از یادداشت مرحوم دهخدا). رجوع
به امرود شود.

[ مَ ] (اِخ) دهی است از دهستان دره
صیدی بخش اشترینان شهرستان بروجرد. در
۱۹هزارگزی عرب اشترینان کنار راه کناره
پائین به دره صیدی در منطقهٔ کوهستانی و
معتدل واقع و دارای ۳۴۴ تن سکنه است.
آبش از قنات و محصولش ...

[ مُ ] (اِ) قسمی ماهی که از جگر آن
روغن ماهی گیرند و ویتامین های آن بسیار
باشد. (یادداشت مرحوم دهخدا).

Forscha - Forscha lug'atida Forscha مرو so'zining Forscha ma'nosi nima? Forscha tili bo'limidagi مرو so'zi Forscha tilidagi ma'noni yuqoridan o'qingiz mumkin. مرو boshqa tillarda ma'noni quyidagidan topishingiz mumkin.

Forscha - Forscha луғатида Forscha مرو сўзининг Forscha маъноси нима? Forscha тили бўлимидаги مرو сўзи Forscha тилидаги маънони юқоридан ўқингиз мумкин. مرو бошқа тилларда маънони қуйидагидан топишингиз мумкин.