گردو

[ گِ ] (اِ) (از: گرد +و، پسوند تصغیر،
سازندهٔ اسم از صفت). (از حاشیهٔ برهان چ
معین). گردکان. (برهان) (آنندراج). درختی
است از تیرهٔ ژوگلانداسی و از جنس
ژوگلان بوته ای که ...

[ گِ دِ وَ ] (اِخ) دهی است از دهستان
بویراحمد سرحدی بخش کهکیلویهٔ شهرستان
بهبهان، واقع در ۱۴هزارگزی شمال ناصری
سی سخت و ۱۳هزارگزی باختری راه
اتومبیل رو سی سخت به شیراز. منطقه ای
کوهستانی و دارای ۲۵۰ ...

[ ] (اِخ) دیهی است که از یزدخواست
تا این دیه هشت فرسنگ و از او تا کوشک
زرد هفت فرسنگ فاصله است. رجوع به
نزهة القلوب مقالهٔ سوم ص ۱۸۵ شود.

[ گِ ] (اِخ) ده کوچکی است از
دهستان دشت خاک بخش زرند شهرستان
کرمان، واقع در ۲۵۰۰۰گزی شمال باختری
زرند و ۱۵۰۰۰گزی خاور فرعی راور به
زرند. سکنهٔ آن یک خانوار است. (از فرهنگ
جغرافیایی ایران ج ۸).

[ گِ ] (اِخ) دهی است از دهستان
شمیل بخش مرکزی شهرستان بندرعباس،
واقع در ۶۰۰۰گزی شمال خاوری بندرعباس
و ۳۰۰۰گزی جنوب راه مالرو شمیل.
منطقه ای است گرمسیری و دارای ۵۰۰ تن
سکنه. آب آنجا از چشمه تأمین میشود.
محصول آن ...

[ گِ ] (اِخ) دهی است از دهستان
ببرگان بخش اردل شهرستان شهرکرد، واقع
در ۴۵هزارگزی شمال باختر اردل و
۲۴هزارگزی راه فارسیان به باحیدر در
۲۴هزارگزی راه کوهرنگ. هوای آن معتدل و
دارای ۱۱۵ تن جمعیت است. آب آنجا از
چشمه تأمین ...

(گِ) (اِ.) تیره ای از گیاهان دولپه ای بی گلبرگ با میوة کوچک و کروی دارای پوسته
ای سخت و ضخیم که مغز آن خوراکی و پُر روغن است .

Forscha - Forscha lug'atida Forscha گردو so'zining Forscha ma'nosi nima? Forscha tili bo'limidagi گردو so'zi Forscha tilidagi ma'noni yuqoridan o'qingiz mumkin. گردو boshqa tillarda ma'noni quyidagidan topishingiz mumkin.

Forscha - Forscha луғатида Forscha گردو сўзининг Forscha маъноси нима? Forscha тили бўлимидаги گردو сўзи Forscha тилидаги маънони юқоридан ўқингиз мумкин. گردو бошқа тилларда маънони қуйидагидан топишингиз мумкин.