قلعه

[ قَ عَ ] (اِخ) قَلَّة. برج و بارویی است به
شکل دایره در صغد. دمشقی آرد: صغد
حصنی است در کوه کنعان در سرزمین جرمق
و در آنجا قریه ای بود و بجای آن این حصن
بنا شد و ...

[ قَ عَ ] (اِخ) (دروازهٔ قلعه) نام یکی از
ده دروازهٔ تبریز. رجوع به نزهة القلوب
ص ۷۶ شود.

[ قَ عَ ] (اِخ) یکی از چهار ده معروفی
است که در دامغان در سه فرسخی جنوبی
چشمه علی قرار دارد. (مازندران و استرآباد
رابینو ص ۲۱۹).

[ قَ عَ ] (اِخ) دهی است از دهستان
مرحمت آباد بخش میاندوآب شهرستان
مراغه، در ۳۳ هزارگزی شمال باختری
میاندوآب و ۲۵ هزارگزی شمال شوسهٔ
میاندوآب به مهاباد و جلگهٔ باطلاقی است.
هوای معتدل مالاریائی دارد و دارای ۴۰ تن ...

[ قَ عَ ] (اِخ) دهی است از دهستان
بناجو بخش بنات شهرستان مراغه، واقع در
۱۰ هزارگزی جنوب بناب در مسیر راه
ارابه رو بیناب به میاندوآب. موقع جغرافیایی
آن جلگه و هوای آن معتدل مالاریائی ...

[ قَ عَ ] (اِخ) دهی است جزء دهستان
کاغذکنان بخش کاغذکنان شهرستان
هروآباد، واقع در بیست هزار و پانصد گزی
شمال آغ کند و ۸۵۰۰گزی شوسهٔ هروآباد به
میانه. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و هوای
آن معتدل است. ...

[ قَ عَ ] (اِخ) دهی است از دهستان
نرم آب بخش دودانگهٔ شهرستان ساری، واقع
در ۱۰۰۰گزی جنوب بالاده. موقع
جغرافیایی آن کوهستانی و هوای آن
سردسیری است. سکنهٔ آن ۲۰۰ تن می باشد.
آب آن از چشمه سار ...

[ قَ عَ ] (اِخ) دهی است از دهستان
جعفری بای، بخش گمیشان شهرستان
گنبدقابوس، واقع در ۱۸۰۰۰گزی خاوری
گمیشان و جنوب رودخانهٔ گرگان. موقع
جغرافیایی آن دشت و هوای آن معتدل
مرطوب مالاریایی است. سکنهٔ ان ۱۰۰۰ تن ...

[ قَ عَ ] (اِخ) قصبهٔ مرکزی دهستان
رودبار، بخش حومهٔ شهرستان دامغان، واقع
در ۴۸۰۰۰گزی شمال باختر دامغان، موقع
جغرافیایی آن کوهستانی و سردسیری خوش
آب و هوا است. سکنهٔ آن ۱۴۶۰ تن است.
آب آن از چشمه و ...

[ قَ عَ ] (اِخ) ده کوچکی است از
دهستان اسفندآباد بخش قروهٔ شهرستان
سنندج. سکنهٔ آن ۵۰ تن می باشد. (از فرهنگ
جغرافیایی ایران ج ۵).

[ قَ عَ ] (اِخ) دهی است از دهستان
گوگان بخش خفر شهرستان جهرم، واقع در
۱۵ هزارگزی جنوب باختر باب انار کنار راه
فرعی گوگان به خفر. موقع جغرافیایی آن
دامنه و هوای آن گرمسیری مالاریایی است.
سکنهٔ آن ۷۶ ...

[ قَ عَ ] (اِخ) ده کوچکی است از
دهستان دلفارد بخش ساردوئیه شهرستان
جیرفت، واقع در ۸۳ هزارگزی جنوب
خاوری ساردوئیه و سر راه مالرو جیرفت به
ساردوئیه. سکنهٔ آن ۱۸ تن می باشد. مزرعهٔ
پیرمحمدی جزء این ده است. ...

(قَ عَ یا عِ) [ ع . قلعة ] (اِ.) دژ، حصار. ج . قلاع .

Forscha - Forscha lug'atida Forscha قلعه so'zining Forscha ma'nosi nima? Forscha tili bo'limidagi قلعه so'zi Forscha tilidagi ma'noni yuqoridan o'qingiz mumkin. قلعه boshqa tillarda ma'noni quyidagidan topishingiz mumkin.

Forscha - Forscha луғатида Forscha قلعه сўзининг Forscha маъноси нима? Forscha тили бўлимидаги قلعه сўзи Forscha тилидаги маънони юқоридан ўқингиз мумкин. قلعه бошқа тилларда маънони қуйидагидан топишингиз мумкин.