فرخی

[ فَ رْ رُ ] (حامص) مبارکی. میمنت.
یمن. خجستگی. فرخندگی. (یادداشت به خط
مؤلف). کامیابی : از هیچ جنگ روی
نگردانیده بود الا به فرخی و فیروزی. (تاریخ
بلعمی).
کز او فرخی بود و پیروزیش
همان کام و نام و ...

[ فَ رْ رُ ] (ص نسبی) منسوب به فرخ
که نام مردی است. (سمعانی). رجوع به فرخ
شود.

[ فَ رْ رُ ] (اِخ) سیستانی. علی بن
جولوغ، مکنی به ابوالحسن. شاعر بزرگ
اواخر قرن چهارم و اوایل قرن پنجم و از
جملهٔ سرآمدان سخن در عهد خویش و در
همهٔ ادوار تاریخ ادبی ایران است. صورت
صحیح اسم ...

[ فَ رْ رُ ] (اِخ) گرگانی. از شعرای
آل سلجوق. (چهارمقالهٔ عروضی چ معین ص
۴۵). احتمال میرود مراد فخرالدین اسعد
جرجانی صاحب مثنوی معروف ویس و
رامین باشد و «فرخی» سهواً به جای «فخری»
نوشته شده باشد. (از تعلیقات چهارمقاله ...

[ فَ رْ رُ ] (اِخ) یزدی. میرزا محمد
فرزند محمدابراهیم یزدی. در سال ۱۳۰۶
هـ .ق. در یزد متولد شد و همانجا به تحصیل
پرداخت ولی نزدیک پایان تحصیلات
مقدماتی در مدرسهٔ مرسلین انگلیسیهای یزد
به علت روح آزادیخواهی و اشعاری ...

[ فَ رْ رُ ] (اِخ) دهی است از دهستان
جندق بیابانک بخش خور بیابانک شهرستان
نائین، واقع در ۱۴هزارگزی شمال باختری
خور، متصل به راه خور به جندق. ناحیه ای
است واقع در جلگه، معتدل و دارای ۶۳۲ ...

[ فَ ] (اِخ) دهی است از دهستان
مرکزی بخش قاین شهرستان بیرجند، واقع در
۳۷هزارگزی شمال خاوری قاین. ناحیه ای
است واقع در جلگه و گرمسیر و دارای هفت
تن سکنه. از قنات مشروب میشود. محصول
آن غلات است. ...

Forscha - Forscha lug'atida Forscha فرخی so'zining Forscha ma'nosi nima? Forscha tili bo'limidagi فرخی so'zi Forscha tilidagi ma'noni yuqoridan o'qingiz mumkin. فرخی boshqa tillarda ma'noni quyidagidan topishingiz mumkin.

Forscha - Forscha луғатида Forscha فرخی сўзининг Forscha маъноси нима? Forscha тили бўлимидаги فرخی сўзи Forscha тилидаги маънони юқоридан ўқингиз мумкин. فرخی бошқа тилларда маънони қуйидагидан топишингиз мумкин.