غازی

Forscha غازی nima?, Forscha - Forscha lug'at غازی bu nima degani?

(ص، اِ) زن فاحشه. (از برهان).
|| چرب رودهٔ پرمصالح. (برهان). چرغند.
|| لقمهٔ بزرگ . پیتهٔ درشت دبلة. (منتهی
الارب). || معرکه گیر. (از برهان).
ریسمان باز. (برهان) (جهانگیری).
رسن باز:
بر ...

(ع ص) نعت فاعلی از غزو. مرد
پیکار و با دشمن دین کارزارکننده. ج، غُزّی ََ،
غُزّی، غزاة، غزّاء و منه قوله تعالی: {/Bأَوْ
کََانُوا غُزًّی لَوْ کََانُوا عِنْدَنََا۱۶-۲۱۳:۱۵۶/}. (منتهی
الارب). آنکه به جهت ثواب با اعدای دین ...

(اِخ) لقب یمین الدوله سلطان محمود
غزنوی: در محرم سنهٔ اثنی و تسعین و ثلثمائة
(۳۹۲ هـ . ق.) به جنگ جیتال (چیپال) هیتال
رفت و او را اسیر کرد و امان داد و خراج بستد
اما چون عادت هندوان چنان بود ...

(اِخ) یکی از امرای ایوبیین در حلب.
(النقود العربیة ص ۱۲۸).

(اِخ) (شاه) رجوع به شمس الدین
محمد سور... شود.

(اِخ) (شاه) عنوان رستم بن علاءالدوله
علی بن رستم از امرای مازندران است. مؤلف
حبیب السیر گوید: و چون عمرش (عمر
علاءالدوله) از شصت تجاوز نمود به علت
نقرس مبتلی گشته زمام امور سلطنت را به
پسر خود شاه غازی ...

(اِخ) لقب مصطفی کمال پاشا نخستین
رئیس جمهور ترکیه معروف به آتاتورک.
رجوع به کمال پاشا شود.

(اِخ) رجوع به نجم الدین الغازی
السعید شود.

(اِخ) رجوع به نجم الدین غازی
المنصور شود.

(اِخ) (مظفر...) از امرای ایوبی الجزیرة
از سال ۱۲۳۰ تا سال ۱۲۴۵ هـ . ق. (ترجمهٔ
طبقات سلاطین اسلام لین پول ص ۶۸).

(اِخ) الحلاوی ابومحمدبن ابی
الفضل بن عبدالوهاب الدمشقی (عن حنبل و
ابن طبرزد). وی مدتی دراز بزیست و در مصر
در اسناد عالی ترین رتبت را داشت و در
قاهره به صفر سال ۶۹۰ در ۹۵ سالگی
درگذشت. (حسن المحاضرة ص ۱۷۶).

(اِخ) ابن احمد الکاتب شهاب الدین بن
الواسطی. در سال ششصد و سی و اندی از
هجرت در حلب متولد شده و در همان شهر
در آغاز به خدمت دیوان استیفا گماشته شده و
پس از آن ...

(اِخ) ابن ابراهیم. رجوع به ملک
السعید شود.

(اِخ) ابن احمد. فرزند ابومنصور
سامانی و از شاگردان شیخ طوسی است،
مردی فاضل و زاهد و پرهیزگار بوده و در
کوفه وفات یافته است. او راست: کتاب بیان.
(الذریعة ج ۳ ص ۱۷۱).

(اِخ) ابن ارتق. از امرای ایوبی در
دیاربکر در قرن سیزدهم هجری. (النقود
العربیة ص ۱۲۸). و رجوع به نجم الدین شود.

(اِخ) ابن داودبن عیسی بن ابی بکر
محمدبن ایوب بن شاذی بن هارون المظفربن
الناصربن المعظم بن العادل الایوبی. در
جمادی الاولی سال ۶۳۹ هـ . ق. در قلعهٔ کرک
متولد شد و در شهر قاهره نشو و نما یافت.
مردی بزرگ ...

(اِخ) ابن صلاح الدین یوسف. رجوع
به ظاهر غازی غیاث الدین بن سلطان
صلاح الدین یوسف بن ایوب شود. (اعلام
زرکلی ج ۲ ص ۷۵۶).

(اِخ) ابن صلاح الدین مکنی به
ابومنصور و کنیت دیگر او ابوالفتح است.
شرح حال او ذیل کلمهٔ «ابوالفتح غازی...»
آمده است.

(اِخ) ابن ظاهر. ملقب به غیاث الدین
از ایوبیان حلب که از سال ۱۱۸۶ تا ۱۲۱۶
هـ . ق. فرمانروایی کرده است. (ترجمهٔ طبقات
سلاطین اسلام لین پول ص ۶۸).

(اِخ) ابن عبدالرحمان بن ابی محمد
کاتب دمشقی ملقب به شهاب الدین. وی در
سال ۶۳۰ هـ . ق. تولد یافت و از احمدبن
عبدالدائم حدیث شنید و به مقام محدثی
رسید. در فراگرفتن خط بسیار زحمت کشید
و دارای خطی بسیار ...

(اِخ) ابن عبداللََّه. یکی از جنگجویان و
مجاهدین اسلام که در زمان عمربن عبدالعزیز
برای چنگ با دشمنان اسلام به فارس آمده و
در آن جا شهید و در شهر شیراز در باغچه ای
که معروف است به سه شنبه و به ...

(اِخ) ابن عثمان. ادیبی شافعی مذهب
و دمشقی، خط نیکو می نوشته و بر نظم شعر
قدرت داشته و بسیار تلاوت قرآن میکرده و
گشاده روی بوده است و در جمادی الاولی
سال ۷۵۵ هـ . ق. وفات یافته است.
(الدررالکامنة چ ...

(اِخ) ابن عمادالدین زنگی. یکی از
اتابکان موصل و شام ملقب به سیف الدین که
بعد از کشته شدن پدرش عمادالدین زنگی بن
آقسنقر فرمانروای موصل گردید. مؤلف
حبیب السیر گوید: سیف الدین الغازی بن
عمادالدین زنگی بعد از شهادت ...

(اِخ) ابن قَرااَرسَلان یک تن از سلسلهٔ
امرایی که در ماردین فرمانروایی داشته اند.
آغاز حکومت این سلسله بر ماردین بعد از
سال ۴۹۰ و پایان آن در سال ۸۰۹ هـ . ق. بوده
است. (الدرر الکامنة چ حیدرآباد هند ج ۳
ص ...

(اِخ) ابن قطب الدین ملقب به
سیف الدین از اتابکان موصل. مؤلف حبیب
السیر آرد: سیف الدین غازی بعد از فوت پدر
در موصل بر مسند سرافرازی نشست و این
خبر بنورالدین محمود (عمّ وی) رسیده کمر
سعی و اجتهاد به ...

(اِخ) ابن قَیس. از مشاهیر محدثین و
از اصحاب مالک است که در ایام خلافت
مأمون خلیفهٔ عباسی میزیسته و هم در ایام
خلافت او وفات یافته است. (تاریخ الخلفاء
چ دمشق ص ۲۲۱). الغازی ابن قیس
الاندلسی (۱۹۹ هـ . ...

(اِخ) ابن گُمُشتَکین. از امرای سلسلهٔ
دانشمندی که در ولایت کاپادوکیا حکمرانی
میکردند و در جنگهای صلیبی دخالتهای مهم
داشتند و به دست سلاجقهٔ روم منقرض شدند.
حکومت آنان از سال ۱۱۰۵ تا ۱۱۳۵ هـ . ق.
بوده است. (ترجمهٔ طبقات سلاطین ...

(اِخ) (ابوالـ ...) (اِخ) نام سه تن از خانان
خیوه که از سال ۹۲۱ تا ۱۲۸۹ هـ . ق. در خیوه
حکومت داشته اند. (ترجمهٔ طبقات سلاطین
اسلام لین پول ص ۲۵۰).

(اِخ) (ابوالـ ...) آخرین تن از امرای
جانی یا امرای هشترخانی که از سال ۱۷۵۸ تا
۱۷۸۵ م. در ولایات زیر جیحون فرمانروا
بوده است. امرای درانی افغانستان ولایات
متصرفی این سلسله را گرفتند و دورهٔ
حکومت ایشان در زمان همین ابوالغازی ...

[ ع . ] (اِفا.) جنگ جو، کسی که در راه خدا می جنگد.

(ص .) معرکه گیر، رسن باز.


Forscha - Forscha lug'atida Forscha غازی so'zining Forscha ma'nosi nima? Forscha tili bo'limidagi غازی so'zi Forscha tilidagi ma'noni yuqoridan o'qingiz mumkin. غازی boshqa tillarda ma'noni quyidagidan topishingiz mumkin.

Forscha - Forscha луғатида Forscha غازی сўзининг Forscha маъноси нима? Forscha тили бўлимидаги غازی сўзи Forscha тилидаги маънони юқоридан ўқингиз мумкин. غازی бошқа тилларда маънони қуйидагидан топишингиз мумкин.

Was this article helpful?

93 out of 132 found this helpful