عسل

Forscha عسل nima?, Forscha - Forscha lug'at عسل bu nima degani?

[ عَ سَ ] (ع اِ) انگبین. (منتهی الارب)
(دهار). شهد. (غیاث اللغات). لعاب زنبور
عسل، مذکر و مؤنث آید و تذکیر آن بیشتر
است. (از اقرب الموارد). شَوب. تصغیر آن
عُسَیلة است. (دهار). أری. طِرم. مجاج النحل.
ج، أعسال، عسل [ ...

[ عَ ] (ع مص) خوردنی ساختن به
انگبین. (از منتهی الارب). آمیختن طعام به
انگبین. (از ناظم الاطباء). انگبین در طعام
کردن. (تاج المصادر بیهقی) (المصادر زوزنی)
(دهار): عسل الطعامَ؛ طعام را ساخت و آن را
با عسل مخلوط ...

[ عَ ] (ع ص) ماده شتر تیزرو. (ناظم
الاطباء). ناقهٔ سریع. (از اقرب الموارد).
|| (اِمص) هلاکی و نگونساری: عسلاً له؛
نگونساری و هلاکی باد او را! (از اقرب
الموارد).

[ عَ سَ ] (ع مص) چشیدن. (از منتهی
الارب): عسل من طعامه؛ از طعام خود
چشید. (از اقرب الموارد). || دوست نمودن
کسی را پیش مردم. (از منتهی الارب). عَسْل.
و رجوع به عَسْل شود. ...

[ عَ سِ ] (ع ص) سخت زننده و
سبک دست. (منتهی الارب). شخص
شدیدالضرب، که دست او هنگام زدن بسرعت
بازگردد. (از اقرب الموارد).

[ عِ ] (ع ص، اِ) هو عسل مال؛ یعنی او
مقابل و برابر و قیم مال است. (منتهی الارب).
یعنی او خوب رعایت کننده است آن مال را.
(از اقرب الموارد). ج، أعسال. (اقرب
الموارد).

[ عُ ] (ع اِ) جِ عَسَل. (منتهی الارب)
(اقرب الموارد). رجوع به عَسَل شود.

[ عُ سُ ] (ع ص، اِ) جِ عاسِل. (منتهی
الارب). مردان صالح. واحد آن عاسل و
عَسول. (از اقرب الموارد). رجوع به عاسل
شود. || جِ عَسَل. (منتهی الارب) (اقرب
الموارد). رجوع به عسل شود. ...

[ عُ سْ سَ ] (ع ص، اِ) جِ عاسِل. (منتهی
الارب) (اقرب الموارد). رجوع به عاسل شود.

[ عَ سَ ] (اِخ) ابن ذَکوان عسکری،
مکنی به ابوعلی. محدث و از اهالی عسکر
مکرم بود. وی از مازنی و ریاشی و داماد
روایت دارد. و در ایام مبرد در قید حیات بوده
است. سال مرگ او به دست نیامد. ...

[ عَ سَ ] (اِخ) ابن سفیان. رجوع به
ابوقره شود.

(عَ سَ) [ ع . ] (اِ.) مایع کم و بیش غلیظ و شربتی شکل و شیرینی که زنبوران عسل بر
اثر جمع آوری نوش گل ها در کندو و به منظور تغذیة افراد کندو تهیه کنند. ؛~ مصفی
عسلی که مومش را گرفته و تصفیه کرده باشند. ؛~ خربزه با هم نمی سازند کنایه از: عدم
سازش و موافقت .


Forscha - Forscha lug'atida Forscha عسل so'zining Forscha ma'nosi nima? Forscha tili bo'limidagi عسل so'zi Forscha tilidagi ma'noni yuqoridan o'qingiz mumkin. عسل boshqa tillarda ma'noni quyidagidan topishingiz mumkin.

Forscha - Forscha луғатида Forscha عسل сўзининг Forscha маъноси нима? Forscha тили бўлимидаги عسل сўзи Forscha тилидаги маънони юқоридан ўқингиз мумкин. عسل бошқа тилларда маънони қуйидагидан топишингиз мумкин.

Was this article helpful?

93 out of 132 found this helpful