سالک

Forscha سالک nima?, Forscha - Forscha lug'at سالک bu nima degani?

[ لِ ] (ع ص، اِ) مسافر و راه رونده.
(ناظم الاطباء). راه رونده. (غیاث). رونده.
(اقرب الموارد). || (اصطلاح تصوف) به
اصطلاح صوفیه طالب تقرب حق تعالی که
عقل معاش هم داشته باشد. و سالک دو
طریق ...

[ لَ ] (اِ) جراحتی ساری که بر ظاهر
بدن در پاره ای مملکتها پیدا آید و زمانی
طویل بماند و پس از خوب شدن جای آن
همیشه گود باشد. نوعی قرحه که در بعض آب
و هواها یک نوبت ...

[ لِ ] (اِخ) از اهل آن ولایت
(اصفهان) است. سوای این شعر از او مسموع
نشد:
جستجوی دگری داشت چو پرسیدم از او
منفعل گشت و بمن گفت ترا میجویم.
(آتشکدهٔ آذر چ شهیدی ص ۱۸۲).

[ لِ ] (اِخ) اسمش میر محمد اصلش
از کاشان. سوای این رباعی شعری از او
ملاحظه نشده است لهذا ثبت شد:
بی روی تو ای مردم کاشانهٔ چشم
پربادهٔ حسرتست پیمانهٔ چشم
تو جای دگر گرفته ای خانه و من ...

[ لِ ] (اِخ) مدتی در عراق و فارس
بود آخرالامر بهندوستان رفته و هم در آنجا
سفر آخرت در پیش گرفت این شعر از او بنظر
رسید ثبت شد:
جواب نامهٔ من غیر ناامیدی نیست
ز دست سودن بال کبوترم پیداست ...

[ لِ ] (اِخ) مزرعه کوچکی است از
دهستان خاور طوران بخش بیارجمند
شهرستان شاهرود و ۲۸ تن سکنه دارد. (از
فرهنگ جغرافیایی ایران ج ۳).

(لَ)(اِ.) زخمی که در پوست بدن خاصه صورت پیدا می شود. گاه یک سال بهبودی آن طول می
کشد ولی جای آن باقی می ماند.

(لِ) [ ع . ] (اِفا.) 1 - رونده ، مسافر. 2 - زاهد، عارف .


Forscha - Forscha lug'atida Forscha سالک so'zining Forscha ma'nosi nima? Forscha tili bo'limidagi سالک so'zi Forscha tilidagi ma'noni yuqoridan o'qingiz mumkin. سالک boshqa tillarda ma'noni quyidagidan topishingiz mumkin.

Forscha - Forscha луғатида Forscha سالک сўзининг Forscha маъноси нима? Forscha тили бўлимидаги سالک сўзи Forscha тилидаги маънони юқоридан ўқингиз мумкин. سالک бошқа тилларда маънони қуйидагидан топишингиз мумкин.

Was this article helpful?

93 out of 132 found this helpful