ساز

Forscha ساز nima?, Forscha - Forscha lug'at ساز bu nima degani?

(اِ) آلت موسیقی. آنچه که نوازند مانند
چنگ و عود و بربط و طنبور و قیچک و
قانون و امثال آن. (از برهان). نی و چنگ و هر
چه بنوازند. (رشیدی). چنگ. (شعوری).
آنچه میزنند مثل رباب و بربط و چغانه و امثال ...

(اِ) ساختگی کارها. (برهان) (انجمن آرا)
(فرهنگ خطی کتابخانهٔ لغت نامه). سامان.
(غیاث) (جهانگیری). سامان و سرانجام.
چنانکه گویند ساز و برگ و ساز و سرانجام.
(آنندراج). آمادگی. ساخت. ساختگی :
به روز هیچ نبینم ترا به شغل و به ساز
به شب کنی ...

(نف مرخم) سازندهٔ چیزی. (رشیدی)
(انجمن آرا) (آنندراج). و این در اصل وضع
صیغهٔ امر است که گاهی بمعنی فاعل مستعمل
میشود. (آنندراج). به حذف «نده» یا«ان» با
الفاظ دیگر منضم شود و اسم فاعل مرکب
سازد. در ترکیب با اسماء ذات ...

(اِخ) دهی است از دهستان بیلوار بخش
مرکزی شهرستان کرمانشاهان، واقع در ۱۴
هزارگزی جنوب خاوری مرزبانی. و ۲
هزارگزی گنداب. دامنه، سردسیر، آب آن از
چشمه. محصول آن غلات، حبوبات، ذرت،
پنبه، توتون و لبنیات است، ۱۷۰ تن سکنه
دارد که به ...

(اِخ) تلفظ آلمانی: زاتز، چکوسلواکی
(ژاتتز) از شهرهای چکوسلواکی است.

(اِ.) 1 - هریک از آلات موسیقی . 2 - وسایل زندگی . 3 - سامان ، نظم و ترتیب . 4 -
استعداد، آمادگی . 5 - ابزار، آلت . 6 - نغمة موسیقی ، آهنگ . 7 - تجهیزات جنگی ،
جنگ - افزار. 8 - جامه ، لباس . 9 - مکر، حیله ، فریب . ؛ به ~ کسی رقصیدن کنایه
از: بازیچة کسی شدن ، ندانسته از کسی فرمان بردن .


Forscha - Forscha lug'atida Forscha ساز so'zining Forscha ma'nosi nima? Forscha tili bo'limidagi ساز so'zi Forscha tilidagi ma'noni yuqoridan o'qingiz mumkin. ساز boshqa tillarda ma'noni quyidagidan topishingiz mumkin.

Forscha - Forscha луғатида Forscha ساز сўзининг Forscha маъноси нима? Forscha тили бўлимидаги ساز сўзи Forscha тилидаги маънони юқоридан ўқингиз мумкин. ساز бошқа тилларда маънони қуйидагидан топишингиз мумкин.

Was this article helpful?

93 out of 132 found this helpful