رو

Forscha رو nima?, Forscha - Forscha lug'at رو bu nima degani?

[ رَ ] (اِخ) (۱۶۰۳ -۱۶۷۷ م.). از
خاورشناسان مشهور آلمانی بود. وی در شهر
برلین متولد شد و پس از تکمیل معلومات به
سیر و سفر در کشورهای شرقی پرداخت و
چون به موطن خود بازگشت به استادی ...

[ رَ ] (اِخ) (۱۷۶۳ -۱۸۰۷ م.). از
خاورشناسان آلمانی بود. وی در اوترخت
متولد شد. از آثار او برخی از ترجمه ها از
زبانهای عبرانی و عربی به آلمانی است.
رجوع به قاموس الاعلام ترکی شود.

(اِخ) پیر پل امیل. (۱۸۵۳ -۱۹۳۳ م.).
از پزشکان میکرب شناس فرانسه و شاگرد و
همکار پاستور بود. وی تحقیقات و اکتشافات
فراوانی در فن پزشکی دارد و با همکاری
پاستور دربارهٔ بیماریهای واگیردار و عفونی
بخصوص امراض ...

(نف مرخم) روینده. اسم فاعل از روییدن
در صورتی که با لفظ دیگر مرکب شود مثل
خودرو. (فرهنگ نظام).
- خودرو؛ درخت یا گیاهی که بدون تربیت
باغبان رسته باشد. درخت و علفی که بطبیعت
خود بردمیده ...

(نف مرخم) مخفف روب: جارو. پارو.

(اِ) معروف است که به عربی وجه خوانند.
(برهان قاطع) (آنندراج). جانب پیش سر که
از پیشانی شروع شده به زنخ ختم می شود.
مثال: چشم و دهن بر روی انسان واقع است.
(فرهنگ نظام). روی. گونه. چهره. رخ.
صورت. دیدار. سیما. (ناظم ...

[ رَ / رُو ] (نف مرخم) رونده. (آنندراج).
رونده و همیشه بطور ترکیب استعمال می شود
مانند پیشرو یعنی پیش رونده. (ناظم الاطباء).
نعت فاعلی است از مصدر رفتن و این
صورت مخفف در صفات فاعلی مرکب
متداول است همچون تیزرو. راهرو. ...

[ په . ] (اِ.) 1 - رخ ، چهره . 2 - سطح ، رویه . 3 - نما، طرف بیرون چیزی . ؛ ~ی
کسی را سفید کردن کنایه از: الف - مایه سربلندی او شدن . ب - از او در بدی پیشی
گرفتن . ؛ ~ی کسی را کم کردن از گستاخی او جلوگیری کردن .


Forscha - Forscha lug'atida Forscha رو so'zining Forscha ma'nosi nima? Forscha tili bo'limidagi رو so'zi Forscha tilidagi ma'noni yuqoridan o'qingiz mumkin. رو boshqa tillarda ma'noni quyidagidan topishingiz mumkin.

Forscha - Forscha луғатида Forscha رو сўзининг Forscha маъноси нима? Forscha тили бўлимидаги رو сўзи Forscha тилидаги маънони юқоридан ўқингиз мумкин. رو бошқа тилларда маънони қуйидагидан топишингиз мумкин.

Was this article helpful?

93 out of 132 found this helpful