دل

[ دِ ] (اِ) قلب و فؤاد. (آنندراج). قلب که
جسمی است گوشتی و واقع در جوف سینه و
آلت اصلی و مبدأ دَوَران خون است. (ناظم
الاطباء). عضو داخلی بدن بشکل صنوبری که
ضربانهایش موجب دوران خون می گردد. ...

[ دَ ] (اِخ) دهی است از دهستان اورامان
بخش رزاب شهرستان سنندج. سکنهٔ آن ۷۷۵
تن. راه آن مالرو. آب آن از چشمه و محصول
آن غلات و لبنیات است. (از فرهنگ
جغرافیایی ایران ج ۵).

[ دَ ] (اِ) به هندی دریا را گویند. (از لغت
محلی شوشتر، نسخهٔ خطی).

[ دُ ] (اِ) گرهی چند که در امعاء و شکم از
قبض بعد از بیماری بهم رسد. و بعضی گویند


مرضی است مانند گره که در شکم بهم میرسد
و مهلک می باشد. (برهان). مرضی است که
چون ...

[ دَ ] (اِ) در همدان اِشَنَک را گویند، که
نوعی صنوبر است. (از یادداشت مرحوم
دهخدا). رجوع به اشنک شود.

[ دَ ] (اِ) در لهجهٔ گناباد خراسان، سگ
ماده.

[ دَل ل ] (ص، ق) دل و دل. دلادل. پر
چنانکه ظرفی از مایع. پر، چنانکه از سر
بخواهد شدن [ مایع ظرف ] . پر تا لبه. مالامال.
و رجوع به دلادل و دل و دل شود.

[ دَل ل ] (ع اِ) ناز. (منتهی الارب) (دهار).
|| روش نیکو و سیرت. (منتهی الارب).
حالتی که انسان دارد از سکون و وقار و حسن
سیرت. (از اقرب الموارد). || (اِخ) ...

[ دَل ل ] (ع مص) ناز نمودن زن بر شوهر
خود. (از منتهی الارب). ناز کردن. (تاج
المصادر بیهقی) (دهار). جرأت نشان دادن زن
بر شوهر خویش با غنج و ناز، گویی که با او
مخالفت می کند در ...

باختن (دِ. تَ) (مص ل .) شیفته شدن ، عاشق شدن .

(دَ لّ) [ ع . ] 1 - (مص ل .)ناز کردن . 2 - (اِ.) ناز، کرشمه . 3 - روش نیکو، سیرت
نیک .

(دِ) [ په . ] (اِ.) 1 - از اندام های درونی بدن جانداران که ماهیچه ای بوده و با
حرکتی یکنواخت و پیاپی ، خون را در بدن به گردش درمی آورد. 2 - (عا.) شکم . 3 -
خاطر، ضمیر. 4 - دلیری ، شهامت . ؛~ دادن و قلوه گرفتن کنایه از: گرم گفتگوی
دوستانه یا عاشقانه بودن .

Forscha - Forscha lug'atida Forscha دل so'zining Forscha ma'nosi nima? Forscha tili bo'limidagi دل so'zi Forscha tilidagi ma'noni yuqoridan o'qingiz mumkin. دل boshqa tillarda ma'noni quyidagidan topishingiz mumkin.

Forscha - Forscha луғатида Forscha دل сўзининг Forscha маъноси нима? Forscha тили бўлимидаги دل сўзи Forscha тилидаги маънони юқоридан ўқингиз мумкин. دل бошқа тилларда маънони қуйидагидан топишингиз мумкин.