دارا

Forscha دارا nima?, Forscha - Forscha lug'at دارا bu nima degani?

(اِخ) شهری است که تیرداد اول پادشاه
اشکانی ساخته بود. «از کارهای او [ تیرداد
] بنای شهر جدیدی است که ژوستن گوید:
دارا نام داشت و در کوه زاپا اُرِته نُن واقع
بود... این شهر را از هر ...

(اِخ) شهر کوچکی بوده است در
بین النهرین (عراق). صاحب حدود العالم در
بخش «سخن اندر ناحیت جزیره (بین النهرین)
و شهرهای وی» گوید؛ «... دارا شهرکی است
بر دامن کوه و اندر وی آبهای روان بسیار».
(حدود العالم چ سیدجلال الدین طهرانی ...

(اِخ) دژی است که دارای بزرگ
(داریوش سوم) در کوههای مازندران ساخته
بود. رابینو در کتاب «مازندران و استرآباد»
نویسد: ده کوسان در پای قلعه آب دارا
بوده و این قلعه بدون شک همان قلعه دارا
(دژدارا) است که نزدیک قریهٔ ...

(اِخ) فرزند اردوان سوم پادشاه اشکانی
است که در جنگ او با رومیان مقرر شد که
همین دارا را برای تجدید مودت و دوستی
میان دو کشور به روم فرستند. رجوع به ایران
باستان پیرنیا ج ۳ ص ۲۰۴۷ ...

(اِخ) فرزند قابوس وشمگیر پادشاه
معروف آل زیار بوده و پس از شکست و
درگذشت پدرش قابوس، بنا بنوشتهٔ صاحب
کتاب حبیب السیر بخدمت امیران سامانی
درآمده است. رجوع به حبیب السیر ج ۲
ص ۳۶۷ شود. اما به نوشتهٔ ابوالفضل ...

(اِخ) دارا پسر رستم شروین سیزدهمین
اسپهبد تبرستان در دوران نخستین
فرمانروایی آل باوند که در قرن چهارم
میزیسته است. (معجم الانساب ج ۲ ص
۲۸۶).

(اِخ) اسپهبد مجدالدین دارا پادشاه
دیلمان است و در نیمهٔ دوم قرن ششم هجری
می زیست و از امیران گمنام آنروزگار بوده
است. رجوع به مازندران و استرآباد رابینو.
ترجمهٔ وحید مازندرانی ص ۱۹۶ شود.

(اِخ) این پادشاه همان دارای بزرگ
است که بدست اسکندر کشته شد و در تواریخ
متأخر او را بعنوان داریوش سوم میشناسیم.
در کتب پیشینیان دارابن دارا، دارا پسردارا، و
گاه بعنوان دارای اکبر نامیده شده است. او را
بنام دار و ...

(اِخ) این پادشاه نیز از خاندان
هخامنشی و پسر اردشیر درازدست است که
از زنی از اهالی بابل بنام «کسمارتی دین»
متولد شد. او را بنام هایی مانند دارابن بهمن بن
اسفندیار و دارابن اردشیربن بهمن بن اسفندیار
در تواریخ یاد ...

(اِخ) یا داریوش بزرگ نخستین پادشاه
سلسلهٔ هخامنشی است که به این نام خوانده
شده و نباید او را با دارای اکبر که بدست
اسکندر کشته شد، اشتباه کرد. او همان
داریوش اول است. رجوع به داریوش اول
شود.

(نف) دارنده. (برهان):
دارندهٔ تخت پادشاهی
دارای سپیدی و سیاهی.نظامی.

|| خداوند، مالک :
لطیف کرم گستر کارساز
که دارای خلق است و دانای راز.سعدی.
ثوابت باشد ای دارای خرمن
اگر رحمی کنی بر خوشه چینی.حافظ.
دارای جهان نصرت ...

[ په . ] (ص فا.) 1 - دارنده . 2 - مال دار. 3 - خدای تعالی .


Forscha - Forscha lug'atida Forscha دارا so'zining Forscha ma'nosi nima? Forscha tili bo'limidagi دارا so'zi Forscha tilidagi ma'noni yuqoridan o'qingiz mumkin. دارا boshqa tillarda ma'noni quyidagidan topishingiz mumkin.

Forscha - Forscha луғатида Forscha دارا сўзининг Forscha маъноси нима? Forscha тили бўлимидаги دارا сўзи Forscha тилидаги маънони юқоридан ўқингиз мумкин. دارا бошқа тилларда маънони қуйидагидан топишингиз мумкин.

Was this article helpful?

93 out of 132 found this helpful