حبیش

Forscha حبیش nima?, Forscha - Forscha lug'at حبیش bu nima degani?

[ حُ بَ ] (اِخ) حَبشی. ابن شریح
مکنی به ابوحفصة. تابعی است. ابن مندة
گوید: اسحاق بن سوید رملی او را در عداد
صحابه شمرده. و موسی بن سهل در عداد
تابعین. بخاری و ابن ابی حاتم و ابن حبان نیز
او ...

[ حُ بَ ] (اِخ) ابوالفضل. رجوع به
حبیش تفلیسی شود.

[ حُ بَ ] (اِخ) أعسم بن الحسن
دمشقی نصرانی طبیب. او خواهرزاده و تلمیذ
حنین بن اسحاق یکی از نقله و مترجمین کتب
سریانی به عربی در دورهٔ خلافت مأمون
عباسی است. حنین او را به خوبی ترجمه
وصف ...

[ حُ بَ ] (اِخ) ابوحفصة. رجوع به
حبیش حبشی شود.

[ حُ بَ ] (اِخ) ابوصخر. رجوع به
حبیش بن خالدبن سعد شود.

[ ] (اِخ) ابن یعلی بن امیة. و هیثم بن
علی در مثالب و ابن کلبی در باب شرف او را
یاد کرده گوید: ابن یعلی بن امیة حلیف
بنی نوفل بود و او از بنی تمیم است. و دربارهٔ
داستان ...

[ حُ بَ ] (اِخ) ابن موسی. محدث
است.

[ ] (اِخ) ابن موسی الضبی. وی
کتاب اغانی را برای متوکل تألیف کرده و در
آن چیزها بیاورده که اسحاق و عمروبن بانه
آنها را ذکر نکرده اند و از نامهای زنان و مردان
آوازخوان در جاهلیت و اسلام ...

[ حُ بَ ] (اِخ) ابن محمدبن حبیش.
محدث است.

[ حُ بَ ] (اِخ) ابن مبشر. نجاشی در
رجال خود او را برادر جعفربن مبشر، دانسته،
گوید: مکنی به ابوعبداللََّه و از شیعه است و
احادیث عامه را بسیار روایت کرده. و کتاب
بزرگ و نیکی تألیف کرده و «اخبار السلف»
نامیده ...

[ حُ بَ ] (اِخ) ابن عبداللََّه. محدث
است.

[ حُ بَ ] (اِخ) ابن عبدالرحمن. مکنی
به ابوقلابه. بعضی نام او را حبیش بن منقذ
گفته اند. او یکی از روات زکی و زیرک بود و
میان او و اصمعی از راه مذهب دشمنانگی
بود. چه اصمعی سنی و ...

[ حُ بَ ] (اِخ) ابن شریح. مکنی به
ابوحفصة حبشی. رجوع به حبیش حبشی
شود.

[ حُ بَ ] (اِخ) ابن سعید. محدث
است.

[ حُ بَ ] (اِخ) ابن سلیمان. محدث
است.

[ حُ بَ ] (اِخ) ابن دینار. تابعی است.
از زیدبن اسلم روایت کند. ازدی گوید:
متروک است. ابن حبان گوید: وی از زید
عجایبی نقل کرده. (لسان المیزان ج ۲
ص ۱۷۵).

[ حُ بَ ] (اِخ) ابن دلجة. محدث
است.

[ ] (اِخ) ابن خالدبن سعدبن منقذبن
ربیعةبن اصرم بن خُبَیس بن حرام بن حبیشةبن
کعب بن عمرو خزاعی. مکنی به ابوصخر. و او
را حبیش بن اشعر، و حبیش اشعری نیز گویند.
او برادر ام معبد است. موسی بن عقبه ...

[ حُ بَ ] (اِخ) ابن الحسن. نام طبیب
و گیاه شناسی صاحب تألیف در فن خویش و
ابن البیطار در مفردات از او بسیار روایت آرد.
رجوع به حبیش اعسم شود.

[ ] (اِخ) ابن حذافة سهمی. حمیدی
گوید: معمر او را یک بار حبیش با مهمله و
موحدة آورده و یک بار با معجمة و نون. قلت
عسقلانی و فی الصحیحین کذلک و هو
الصواب. (الاصابه ج ۲ ص ۷۵ و ...

[ ] (اِخ) ابن حباشةبن اوس بن بلال
اسدی پدر ذر میباشد. ابوالقاسم بن ابی
عبداللََّه بن مندة در کتاب «من روی حدیث
لیلةالقدر» حدیثی از وی آورده. و آن حدیث
چنین است: «من طریق ذربن حبیش قال
حدثنی ...

[ حُ بَ ] (اِخ) ابن بشر. رجوع به
حبیش بن مبشر شود.

[ حَ ] (اِخ) ابن حارث بن اسدبن
عمروبن ربیعةبن حضرمی اصغر، برادر
حبش بن حارث است.

[ حُ بَ ] (اِخ) ابن ابراهیم تفلیسی.
رجوع به حبیش تفلیسی شود.

[ ] (اِخ) ابن اشعر. رجوع به
حبیش بن خالدبن سعد شود.

[ حُ بَ ] (اِخ) وی از زیدبن اسلم از
ابن عمر روایت کند. عسقلانی او را پس از
ذکر حبیش بن دینار آورده است. (لسان
المیزان ج ۲ ص ۱۷۵).

[ حُ بَ ] (اِخ) موضعی است در قول
نصر. (معجم البلدان). قلعه ای است بنی عبید را
نزد کوه.

[ حُ بَ ] (ع اِ) غُرغُر. مرغ مصری.
ضرب من الدجاج اسود او مختلف الالوان.
(قطر المحیط).


Forscha - Forscha lug'atida Forscha حبیش so'zining Forscha ma'nosi nima? Forscha tili bo'limidagi حبیش so'zi Forscha tilidagi ma'noni yuqoridan o'qingiz mumkin. حبیش boshqa tillarda ma'noni quyidagidan topishingiz mumkin.

Forscha - Forscha луғатида Forscha حبیش сўзининг Forscha маъноси нима? Forscha тили бўлимидаги حبیش сўзи Forscha тилидаги маънони юқоридан ўқингиз мумкин. حبیش бошқа тилларда маънони қуйидагидан топишингиз мумкин.

Was this article helpful?

93 out of 132 found this helpful