تبر

Forscha تبر nima?, Forscha - Forscha lug'at تبر bu nima degani?

[ تُ بُ ] (اِخ) آبی است به نجد از دیار
عمروبن کلاب به منطقه ای که «ذات النطاق»
نامیده میشود و نزدیک آن موضعی است که
«نبر» (با نون) نام دارد. (معجم البلدان ج ۲
ص ۳۶۳).

[ تِ ] (اِخ) یاقوت مینویسد: منطقه ای از
سودان و معروف به «بلاد التبر». زر خالص
بدان منسوب و آن در جنوب مغرب واقع
است. بازرگانان از سجلماسه به غانه که
شهری در حدود سودان است میروند و
مهره های ...

[ ] (اِخ) (قلعهٔ...) حمداللََّه مستوفی آرد:
قلعهٔ تبر بر سه فرسنگی شیراز است بطرف
جنوب مایل بمشرق، بر کوهی است که با هیچ
کوه پیوسته نیست و بر آنجا چشمهٔ مختصری،
و در پای آن قلعه چشمه ای دیگر هست ...

[ تِ ] (ع اِ) طلا و نقره یا ریزهٔ آنها پیش از
آنکه ریخته باشند و چون بریزند زر و نقره
باشند. یا آنچه که از کان برآرند پیش از
گداختن و در کالبد ریختن و شکستهٔ شیشه و
هر ...

[ تَ ] (ع مص) شکستن. (تاج المصادر
بیهقی). هلاک کردن. (از اقرب الموارد).
شکستن و هلاک کردن. (از قطر المحیط)
(منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
(فرهنگ نظام).

[ تِ ] (اِ) نام مرغی است.
(برهان) (شرفنامهٔ منیری) (لسان العجم
شعوری ج ۱ ورق ۲۹۸ الف). تِبْر و تَبْر، نام
یک نوع مرغی. (ناظم الاطباء).

[ تَ بَ ] (اِ) محمد معین در حاشیهٔ برهان
آرد: پهلوی «تبرک»، ارمنی «تپر»، کردی
«تفر»، «تویر»، بلوچی «تپر»، «توار»،
«تفر»، روسی «تپر»، طبری «تور»،
مازندرانی کنونی «تُر»، گیلکی «تبر»،
فریزندی و نطنزی «تور»، اشکاشمی
«تووور»، وخی «تیپار»، زباکی «توار»

(تَ بَ) [ په . ] (اِ.) ابزاری فولادی که با آن هیزم ، چوب و مانند آن را خرد می
کنند.


Forscha - Forscha lug'atida Forscha تبر so'zining Forscha ma'nosi nima? Forscha tili bo'limidagi تبر so'zi Forscha tilidagi ma'noni yuqoridan o'qingiz mumkin. تبر boshqa tillarda ma'noni quyidagidan topishingiz mumkin.

Forscha - Forscha луғатида Forscha تبر сўзининг Forscha маъноси нима? Forscha тили бўлимидаги تبر сўзи Forscha тилидаги маънони юқоридан ўқингиз мумкин. تبر бошқа тилларда маънони қуйидагидан топишингиз мумкин.

Was this article helpful?

93 out of 132 found this helpful